کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور     نوع شعر : مدح     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : مسمط    

قـصد دارم اثـری از لـب کـوثـر بکِـشم            تا که دست از می و میخانه و ساغر بکِشم
وقت معـراج، هـوالهـوی مکـرّر بکِشم            به خـدا رو کنم و سمت نجف پر بکِشم


مـژه بر خـاک کـف گـیـوۀ حـیدر بکِشم

نشـکـسـتـنـد مـرا و دل غـمـخـوار مـرا            نـسـپـردنـد بـه دسـت احـدی کـار مــرا
بـرســانــیــد دم حـــیـــدر
کـــرار مــرا            لـیـف خـرمـای مـرا مـیـثـم تــمّـار مـرا
مـیل دارم که سـری خـانه
قـنـبر بکِـشم

دست خالی نشدم حبل متیـنم علیَ است            صاحب لوح وقلم؛ روح یقینم علیَ است
بنـویـسـید که ایـمـانم و دیـنم علیَ است            شاه لولاک، یل خاک نشـینم عـلیَ است
من کـیم ناز
عـلی حـیـدر صفـدر بکِشم

دور خُـم کـوثر زهراست سرازیر شده            مصطفی هم سر این سفره نمک گیر شده
چشم من از همه کس غیرعلی سیر شده            دست من را بـرسـانـید به او دیـر شـده
باید از خُـمـرۀ لعـل لـب او سـر بکِـشم

می‌شود گفت مگر بین حرا نیست علی            شب معـراج ببـیـنـیـد کجـا نـیست عـلی
همه
جا هست فقط جای خدا نیست علی            علـت دلـبـری رکـن یـمـانـی‌ست عـلـی
بـاید او
را به رخ قـلعـۀ خـیـبـر بکِـشـم

خال مشکی لـبش نقـطه زیر لب باست            قاب قوسین دو ابروی علی اَو اَدنـاست
نیـمۀ گـمشده‌ای داشـته آنهـم زهـراست            پرچـم شیـعـه او روز
قـیـامت بـالاسـت
پس چرا
دست خود از دامن دلبر بکِشم

قـد کـوتـاه عـلـی پـایـه افـلاک و زمـین            با حصیر قدمش فرش شده عرش برین
نام من را بگذارید سگ
کهـف حـصین            تا ابد گـوشه نـشین نجـفم که پس از این
منّت کـعـبه از این زاویه کـمتـر
بکِـشم

در می آید به خـدا بهر علی، جان نجف            زمزم چشم من است از نم باران نجف
به طلا طـعـنه زده ریگ بیـابان نجـف            من مـؤیـد شـده‌ام گـوشـۀ ایـوان نـجـف

که علی را همه جا مُظهر و مَظهر بکِشم

خانۀ کوچک او تا به سحر جای همه است            سائل فاطمه‌اش هرکه شد آقای همه است
کربلای پسر اوست که دنیای همه است            دست او دست خدا بوده که بالای همه است
دست او را به سـر دست پیـمبر بکِـشم

می‌زند تیغ، علی و به کسی کارش نیست            او امامی‌ست که شخصی پی انکارش نیست
چه کسی هست بگویند گرفتارش نیست            وقت جان دادن اگر فرصت دیدارش نیست
جان خود را بگـذارید به محـشر بکِشم

می نشـینم در این خانه که احسان بشوم            ذکر حیدر به لبم هست که میزان بشوم
عجب از لقمه او نیست که لقمان بشوم            زیر پاهای عـلی گر
که سـلـیـمان بشوم
مورم و
قصد من اینست که لشکر بکِشم

سرنوشت همه با یـار، مقـدّر شدنی‌ست            نوکـر خـانۀ او مالـک اشـتر شدنی‌ست
لرزه بر عرش، به یک نعره حیدر، شدنی‌ست            عـلیِ نـسلِ عـلی نـیز پیـمـبر شدنی‌ست
آمدم که صد و ده بار عـلی اکبر بکِشم

کاش این وصل شدن رابه جدایی نکشند            وسط کوچه کسی را به عـزایی نکـشند
از
سر دوش عـلی پـاره عـبایی نکـشند            چـادر فاطـمه را کاش به جایی نکـشند
کاش میخی که بلند است از این در بکِشم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیرا به دلیل ایراد محتوایی حذف شد، فراموش نکنیم که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنَ الْغَالِينَ. ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‌السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّ کنندگان بیزارم الاحتجاج ج ۲ ص ۴۳۸، بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۷۴، اثبات الهداه ج ۵ ص ۳۹۱

می‌زند تیغ، علی و به کسی کارش نیست            او خدایی‌ست که شخصی پی انکارش نیست

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : حسین مؤدب نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

تو که اخمت بهم می‌ریزد از هر گوشه لشکر را           کفایت می‌کند لبخندت از هر غم پیمبر را

بزرگ بت‌پرستان آبرو بر خاک می‌ریزد           هـمین‌که از لبـانت بـشـنـود الله اکـبر را


اُحد بود و علی بود و علی بود و اُحد یعنی           تو بودی آنکه تا آخر نگه می‌داشت سنگر را

علم در دست‌های توست تا دنیا بفهمد که           تو هستی فوق ایدیهم که از جا کنده خیبر را

تو روحِ هل‌اتی و مؤمنون و قدر و یاسینی           سپرده دست تو پروردگارت روح ِکوثر را

علی بدر شب بدر و علی سقای پیغمبر           ابوفاضل چه زیبا ارث برد اوصاف حیدر را

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

در صحـنۀ پیـکـار هـنرمنـدترین است            او جای خودش؛ قنبر او عرش نشین است
بوسه‌زنِ خاک قدمش روح‌الامین است            ایوان نجف جلوه‌ای از عرش برین است


آکـنده شد از عـشق عـلی بـنـد به بنـدم
مـمنـون خـداونـد از این بـخـت بـلـنـدم
ای دل! همۀ عـمر پـریشان عـلی باش            در هر
نفـست پـاره‌گـریـبان عـلی باش
در شادی و غم دست به دامان علی باش            یعنی که فقط خـیره به ایوان علی باش
حالا
که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است
پس نوکری‌اش از سرمان نیز زیاد است
کم آمده در مـدح عـلی دفـتر و جـوهر            هر قدر بگـوئـیم، عـلـی هـست فـراتـر
نقـل است که دیـده شـب معـراج پیمبر            هـستـند مـلائک همه پـا مـنـبـر
حـیـدر
شأنـش به خـداوند تصور شدنی نیست

جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : علی سلیمیان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

قلم مست است در پس‌ کوچۀ این شعر دفتر هم           شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم

مضامین بلـندی ریخـته در شعر کوتاهم           که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم


چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟           که نامش را نبرده بی‌وضو حتی پیمبر هم

دم از عشقش زدن اندازۀ این بی‌سر و پا نیست           که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم

چگونه مدح آن شاه بـلـندآوازه را گویم؟           که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم

خودِ مولا اگر یاری کند با گوشۀ چشمی           شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم

خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش           نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم

علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان           علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم

علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور           وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم

علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان           علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم

علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید           اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم

غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود           به دوشش پرچم دین بود و شد بی‌یار و یاور هم

تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد           ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم

علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را           درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم

علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند           نکردند اعـتنا حتی به فـرمان پیـمبر هم

علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟           که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم

به احوال پریـشان گرفـتاران گـیـسویش           که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم

گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری           تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم

: امتیاز

مدح و مرثیۀ مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بسم اله است یا عـلـیِ مـستـجـاب‌ها            در زیـر بــاء آمـده بـابِ جــواب‌هـا

حق نقطه‌ایی ز مدح علی بیشتر نگفت            عجـزند در سـتایش آن هم، کتاب‌ها


در عالمِ ملائکه دلدارشان عـلی‌ست            تمثال اوست یوسفِ کنعان خواب‌ها

چون کشتیِ نجات در امواج می‌رسد            بیرون شود به نام علی اضطراب‌ها

تا گوش و لب به محفل مولا سپرده‌ایم            بردیـم از مجـالـسِ ذکـرش ثـواب‌ها

آنانکه با بهـشـتِ ولایت غـریـبـه‌اند            پیـش از جـهـنـم‌انـد دچـار عـذاب‌ها

وقتی به چشم‌های عـلی دل نداده‌اند            بایـد که گـم شـونـد به راهِ سـراب‌ها

آنکس که هست دست خدا، منبرش کجاست؟            لعـنت به دست دوزخـیِ انتـصاب‌ها

از بوسـتـان سـرخِ امـام غـدیـر بود            در دشت غاضریه روان شد گلاب‌ها

پیش از دمی که سنگ بر آن آشنا زنند            از شرمشان زدند به چهـره نقاب‌ها

گر یک طناب شهر مدینه به دست دید            بـردند کـوفـه آل عـلی را طـنـاب‌ها

: امتیاز

مدح و مناجات با مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : عباس شاه زیدی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

هـنوز می‌شـنـوم هـق‌هـق صـدایت را            صــدای آن نــفــس درد آشــنـایـت را

نبرده‌اند ز خاطر، نه ‌آسمان، نه زمین            هـنوز بغـض نفـس‌گـیر نـالـه‌هایت را


هنوز هم شب و ماه و ستاره می‌گردند            به کـوچـه‌ کـوچۀ تـاریخ، ردّ پـایت را

هنوز هم سحر و نخل و چاه، دلتنگ‌اند            شـمـیم عـطـر دل‌ انـگـیـز ربّـنـایت را

کدام کوچه در این شهر خواب ماند و ندید            به دوش خـسـتۀ تو کـیـسۀ غـذایت را

تو ناشـناس‌تـرین آیـه‌ای که دست خدا            فــراتــر از ابــدیّـت نــهــاد پـایـت را

تو آن نماز پذیرفته‌ای به درگه دوست            که نا امید نکـردی ز خـود گـدایت را

کدام قـلّۀ سرکـش به سجـده سر ننهـاد            شـکـوه جـذبـۀ پـیـچـیـده در ردایت را

در این غروب مه‌آلودِ بی‌خدایی و کفر            بپـاش بر تن سـرد زمـین، دعـایت را

بیـا کـمیـل بخوان تا دمی دَهَـم پـرواز            کـبـوتـر دل سـرگـشـته در هـوایت را

در این همیشه که پابند توست هستی من            به عـالـمی نـدهم عـشـق بی‌فـنـایت را

: امتیاز

مدح و مرثیۀ مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

غـرقِ طلـوعِ توست، شب انتـظار هم            مست از شرابِ رؤیـتم؛ اما خـمار هم

گـلـدسـتـه‌ام؛ خـراب؛ ولـی دائـمُ‌الاَذان            ای أشـهـدت سـرودِ لـبـم در مـزار هم


از بـی‌نــوازشـانِ یـتـیـمـم؛ ابـوتـراب!            پایی بکـش به روی سر این غـبار هم

ای وحی! اگرچه مفـتخـرم از کـتابتت            از لـکـنتِ زبـانِ غـزل شـرمـسـار هم

از ابرهای هر نفـست خُـطبه می‌چکـد            از چـشمِ شـاعـرت کـلمـات قـصار هم

از خاکِ پـای عین شفـایت که بگذریم            هوی مسـیح، می‌وَزد از ذوالفـقـار هم

در شیهه‌های اسبِ تو «هَل‌مِن‌مُبارز» است            دشمن هراس دارد از او؛ بی‌سوار هم

خرمافروشِ نخلِ تو ایمان‌فروش نیست            نفـروخت شهـدِ نـام تو را پای دار هم

در انـزوای خـانه‌نـشـینت نـبـردهاست            شیر است، شیرِ زخمی پشتِ حصار هم

تنهـاتـرین قـصیـدۀ دنـیـای شعـرکُـش!            در یاری‌ات سروده نشد یک شعار هم

ای عـمرِ غـصـۀ دلت از نـوح، بیشتر            شصت‌وسۀ تو پیرتر است از هزار هم

نـشـنـاخـتـنـد قـدر تو را آن زمـانـیـان            ای نـاشـنـاس! مـردم این روزگـار هم

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

نـدیـدم من شـراب از گـریه بهتر            گرفتم در دو دستم جـام و ساغـر

صـد و ده بـار گـفـتـم یـا عـلـی و            هـزاران بـار رفـتـم پـیـش حـیدر


بـه دور خــانـه‌اش گـشـتـم نـدیـدم            کسی محتاج‌تر از خود به‌ این در

حـیــات طــیّـبـه دارد  حـیــاطـش            فـقـط بردار می از حوض کـوثر

بـچـیـن از شـاخـۀ طـوبا مـحـبّـت            نشـو مشـغـول چـنـدین کیسـۀ زر

نـشــسـتـه زیــر ایــوان بــلـنـدش            مـیــان قــوس او ادنـی پـیــمـبــر

چه فیضی برده‌ از تـسبـیح زهـرا            گـدای فـضـه و اســمـاء و قـنـبـر

همین دورهمی عین بهـشت است            بپـرس از میثم و سلـمان و بـوذر

چه نازی می‌کشند از ذوالفـقارش            مـسـلـمـان و یـهـودی بعدِ خـیـبـر

عـلـی مـرتـضـی آن اسـم اعـظـم            خودش با اسم زهرا زد به لشکر

نـجـف را دوست دارم قـبـل مکه            شـدم از حـاجـیـان کـعــبـه بـرتـر

گـرفـتـار و پـریـشــان ضـریـحـم            رسـیــده وقـت دقُّ الـبـاب نـوکـر

نجف، باب الحسن هم داشت ای کاش            که وا می‌شد مـیـان صحـن مـادر

در رحمت یقین باب الحسین است            قــیـامـت مـی‌کـنـد آقـای مـحـشـر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در رحمت فقط باب الحسین است            قــیـامـت مـی‌کـنـد آقـای مـحـشـر

مدح و مرثیۀ مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید اکبر میرجعفری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ای دلت دریاترین دریا، کلامت عین رود           مهربانی، اندکی از شرح چشمان تو بود

روز، طوفان از دلت درس صلابت می‌گرفت           شب نگاهت در لطافت، شعر باران می‌سرود


روشنای چشم تو شرح مفـاتـیح‌الجـنان           دفتر پیـشـانی‌ات تفـسیر اسرارالشّهـود

از یتـیمان غریب کوفه می‌پرسم هنوز           قصۀ صبر و صلابت را که خیبر می‌گشود

می‌سپارندم به باران، می‌سپارندم به رود           می‌سپارندم به اقیانوس و می‌آیم فـرود

زیر بار آسمان هم شـانه‌هایت خم نشد           بارها دیدم زمین هم شانه‌ات را می‌ستود

کاش این شب‌ها که دل‌ها بوی صفّین می‌دهند           یک نفر زنگار را از ذوالفقارت می‌زدود

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : محمد علی قاسمی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : قصیده

سلامُ الله علیٰ مَن عـندهُ اسـرار یزدانش           تعالیَ‌الله از این منزلت، زین رتبه و شأنش

سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب، آری           شهادت می‌دهد بر عـلم او آیات قـرآنش


منـوّر کرد بیت الله را در شـام آغـازش           مشرف کرد بیت‌الله را در صبح پایانش

صَفیُّ الله مـی‌فـرمــود هـذا قُـرَّهُ عَـیـنـی           ذبیحُ الله می‌فـرمود ای جانم به قـربانش

اگر چشمش بیفـتـد بر جـمال بی‌مثال او           ز یوسف چشم می‌بندد یقیناً پیر کنعانش

توسل کرد شیخ الانبیا بر حضرتش، فوراً           به ذکر یا علی مولا ترحم کرد طوفانش

کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم           که گردید آتش نمـرودیان، آناً گـلستانش

عیانش را نفهـمیدند این مردم و پیغـمبر           چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟

چه بابایی! ابوطالب، سلام‌الله علیه آنکه           بود سنگنین‌تر از ایمان کل خلق، ایمانش

چه بانویی! که قرآن را مُزَیَّن کرده با کوثر           ندارد کفو این بانو به غیر از شاه مردانش

دو آقا زاده دارد، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان           دلم را برده این لؤلؤ، و مجنونم به مرجانش

عجب نور گریبانش گریبان گیرمان کرده           نمی‌دانم چه سرّی هست در نور گریبانش

چه کرده با عطای لقمۀ نانی، که در قرآن           به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش

سلام‌الله علی مالک که فانی گشت در عشقش           سلام‌الله علی قنبر که گردید از غلامانش

خودش که جای خود، ما را نکن تکفیر با این حرف           به اِذن‌الله «کُن» می‌آید از امثالِ سلمانش

به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟           که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش

نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا           الهـی جـان عـالـم بـاد قـربان نـمکـدانش

شنیدم از نبی، مولا به محشر میرود منبر           شنیدن دارد آن منبر که او گردد سخنرانش

یقیـن دارم سعادتمند می‌گـردد یقین دارم           اگر بر سجده افتد پیش او با توبه شیطانش

چگونه میتوانم از غلامی دم زنم اصلاً؟           در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش

جنان را دوست دارم تا شوم مهمان مولایم           به این امّید که گردم یکی از ریزه‌خوارانش

نلرزد دست و پایش، نه، نیاید خم به ابرویش           تمام خلق اگر مَرحَب شود آید به میدانش

کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است           که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش

نجف، آری به قدری صاحب قدر است که باید           زند طعنه به یاقوت جنان، ریگ بیابانش

خداوند اختیار مطلـقـش داده که می‌باشد           تمام عالم کون و مکان در تحت فرمانش

به اِذن‌الله تام الاختیار است و دهد فرمان           زمین را بهر رویاندن، سما را بهر بارانش

مَلَک را واجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید           فلانی را کن احیـا و فـلانی را بمیرانش

مقـامش را بنـازم، در کتابُ الله می‌بیـنم           قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش

بلا تردید خورشید فلک مستور می‌گردد           اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش

نظر کردم به عرش و فرش و کرسی و قلم، دیدم           به دست حـیـدر کـرار باشد کلّ ارکانش

به زیر سایۀ طوبا، یقیناً قبطه خواهم خورد           به گرمای لطیف آفتاب صحن و ایوانش

بنازم آن ملاحت را که هنگام نظر کردن           به جای تیر، جان می‌ریزد از پیکان مُژگانش

خدا را؛ آرزو کردم یـتـیـم بی‌کسی بـاشم           چو دیدم طفل بی‌بابا نشسته روی دامانش

نمی‌سوزد در آتش، آنکه دارد حُبّ مولا را           اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش

نمی‌ترسـم من از یَومَ یَفِرُّ المرء مِن اُمِّه           نه چون پاکم، چون این آقاست آن جاپای میزانش

فقط راه امیرالمـؤمنین عرفان بالله است           کسیکه بی‌علی عارف شود لعنت به عرفانش

چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کرده           و رفتند از پیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش

رها کردند باب علم را، رفتند این جُهّال           پیِ آن کس که دلّال است بهر چهارپایانش

حسادت می‌کنند آن قوم، زیرا خوب می‌دانند           خدایش برگزیده بـر تمام دَهر، سلطانش

اگر چه من حقیرم، روسیاهم، خواهشی دارم           به آقا زاده‌ات مهدی بگو رو بر مگردانش

تعهد داده «خادم» با امیرالمؤمنین، آری           نباشد غیـر ذکـر یا عـلی در کل دیوانش

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مغایرت با مضامین زیارت جامعۀ کبیره « وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِياءِ، وَ سُلالَةَ النَّبِيِّينَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ » و عدم رعایت شأن انبیا؛ حذف شد

کـلیـمُ الله را دیـدم کـنــار وادی طـورش           خلیل الله را دیدم یکی از ریزه‌خوارانش

 

مدح و مرثیۀ مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید علی احمدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

نمی‌خواهد دلم غیر از أمیرالمؤمنینش را           همان که حق پسندیده‌است با او کل دینش را

ولایت دارد او، یعنی که رزق آسمان با اوست           همان وقتی که روزی می‌دهد اهل زمینش را


به دل چنگی نزد این آسمان با ریسمانهایش           هر آن که چنگ زد یک رشته‌ از حبل المتینش را

مَبینَش یک بَشَر، یک فیض او گنجینهٔ وحی است           خدا با او بیان کرده‌است قرآن مُبینش را

تمام لشکر از وحشت فراری می‌شود تا چین           اگر ظاهر کند بر روی پیشانیش چینش را

امام آن است که یک فاطمه باشد صدف او را           و بین کعـبه مهـمانی کند دُرّ ثـمیـنش را

نه آن که بر سرش دعوا شد و آخر نشد معلوم           و حتی مادرش گم کرد بابای جنینش را

چه می‌گویند در پاسخ، هواداران آن دینی           که خالُ المؤمنینش کُشته ‌اُمّ المؤمنینش را

غـم ارباب، مظلومیت مولاست در عالَم           اگر آتش زده جان مُحِبِّ دل غـمینش را

جبینم را فقط در سجده بر آن خاک بگذارم           که بر آن ریخته ‌ارباب من خون جبینش را

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مسمط

حرف می‌رانم در اینجا از مقام آفتاب            نه غـلط گـفـتم فقـط گـویم ز نام آفتاب
خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب            هر کسی آقاست قـطعاً شد غلام آفتاب


ای به قـربان مـقـامات و مـرام آفـتاب

برگ می‌روید به پاس احترام روی او            گل شکوفا میشود با شوق عطر و بوی او
شهد شیرین می‌شود از حسن خلق و خوی او            چرخ می‌گردد به اذن و قدرت بازوی او
پس جهان بر جا بود با اهـتمام آفـتاب

آفتابی و فروغ تو جهان را در گرفت            یازده نور از تو نبض چرخ را در بر گرفت
با تو عشق از نو به عالم شیوه‌ای دیگر گرفت            بعد از آن هر کس که از تو منصب نوکر گرفت
شد دلـش روشن به انـوار مـدام آفتاب

ز آفـتاب آسـمان قـطع یـقـین بـالاتری            میکنی بر آفتاب و ماه و انجم رهبری
برده‌ای دل از نبی از عالم و آدم سری            چون به کرسی جای داری در مقام داوری
پس یقـیـناً دست داری در زمام آفـتاب

من تو را از چشم خود خواندم خطا شد یا علی            حق علی آقا علی سرور علی مولا علی
از ازل تا روز محشر لا فتی الّا علی            چون علی با حق نشسته حق نشسته با علی
شــرم دارم بـر تـو دادم اتـهـام آفـتـاب

آفـتابا بگذر از من و از خطای باورم            می‌روم با این خـطا تا انتـهـای بـاورم
باورم هستی و می‌مـانم به پای بـاورم            در قـنـوتـم ذکر می‌گـویم برای بـاورم
سر به سجده می‌بـرم در
احترام آفتاب

مهر می‌آید به پاس احـترام یک نـماز            هر طلوع صبح یعنی یک قیام یک نماز
روشنی تکـبیر باشد بر مقام یک نماز            ظهر تفسیر قعود است و پیام یک نماز
بر علی وقت غـروب آمد سلام آفـتاب

تو قـیامت قـامتی و قـامتت اصل قـیام            ماه نیکو منظری و جلوه‌ات ماه صیام
برق چشمانت به درد هر دو عالم التیام            گر بگیرد ذوالفقارت ره به بیرون از نیام
می‌شود این تیره شب روز قیام آفتاب

ما کویری تشنه هستیم این جماعت آبشار            از خـزانیم و تمام نسل حـیدر از بهار
این تبار از آفتاب‌اند آفتاب‌اند این تبار            لا فتی الا عـلی لا سـیف الا
ذوالفـقـار
می‌شود امـر
فـرج حُـسن خـتام آفـتاب

: امتیاز

مدح و مناجات با مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید روح الله باقری نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : غزل

ای حضرت «مشکل گُشا» هر جای دنیا با توأم!           ای آفتاب «هَل اَتی» پنهان و پیدا با توأم!

دلشادم از این زندگی، مشتاق مرگ خویشتن           زیرا هم اینجا با توأم، زیرا هم آنجا با توأم!


آن ذرّۀ خاکم که در حال و هوای عشق تو           بر آب و آتش می‌زنم، چون بی‌محابا با توأم!

در اوج شادی با توأم، در موج غم‌ها با منی           در موج شادی با منی، در اوج غم‌ها با توأم!

لب های من سرمست تو، چشمان من پابست تو           جان و دلم در دست تو از بس سراپا با توأم!

ای ساحـل آرامـش و کـشتیِ امـواج بـلا           ای ناخدای با خدا، دریا به دریا با توأم!

حرف دلم را بیشتر، در بیت آخر می‌زنم           با من بمان ای مهربان، تنهای تنها با توأم!

: امتیاز

مدح و مناجات با مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید روح الله باقری نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

هوهوی تو تا دشت را لبریز می‌کرد!            شمشـیر تو اِعـلان رستاخـیز می‌کرد!

تو! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را            با گـردنِ گـردن‌فـرازان تیـز می‌کـرد!


وقتی به میدان می‌زدی هر مَرد جنگی            از پنجۀ شـیراَفکـنـت پرهـیز می‌کرد!

«مَرحَب» اگر از زور و بازویت خبر داشت            خود را هزاران بار حَلق‌آویز می‌کرد!

ابرو که در هم می‌کشیدی ذوالفـقارت            بر پهـنۀ آفـاق جَـست و خـیز می‌کرد!

جولان بـازوهای تو در صحـنۀ جَنگ            مرگ سـپاه فـتـنه را تجـویـز می‌کرد!

هر مادری شب‌های طفلان خودش را            با قـصّۀ رَزم تو سِـحـر آمـیز می‌کرد!

اُسطـوره‌ای هـستی! که در تلـخی ایام            تاریخ را شیرین و شورانگیز می‌کرد!

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ( مستند به آیات و روایات وارده در شأن حضرت)

شاعر : ناصر زارعی نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : قصیده

ای قلم امشب بپا خیز و بگو مولا علی‌ست            یاریم کن تا بگویم «عُرْوَةِ الْوُثْقى» علی‌ست۱

سیصد و چند آیه از قرآن به نقل از مصطفی۲            در مقام و مدح و شأن حضرت مولا علی‌ست


معـنی قرآن که نه او روح قـرآن باشد و            رکن ایمان، جان یاسین، ماه او ادنی علی‌ست۳

او بود قرآن ناطق، «مَهْبِطَ الْوَحْيِ» خدا۴            حافظ اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست ۵

در نمازش تا که بخشد بر گدا انگشترش            آیه نازل شد امام و رهبر دنیا علی‌ست۶

دین ما با نعمت نصب عـلی کاملشود۷            آنکه کرده با وجودش دین حق احیا علی‌ست

او«أَشِـدّاءُ عَـلَى الكُفّار» در جنگ عدو۸            در عوض بهر یتیمان مهربان بابا علی‌ست

او بود منظور حق از «عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»۹            چون بود خُزّان علم حق که بی همتا علی‌ست۱۰

ز امر حق باید تمسک جست بر حبل المتین            مصطفی فرمود: حبل اله برای ما علی‌ست۱۱

گفت پیغمبر به شرح «نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْت» رب۱۲             آن امامِ گفته در این آیه سرتا پا علی‌ست

او که «مَن یَشْرِی نَفْسَه» در شب هجرت کند۱۳            بی گمان مصداق« جَنْبُ الله » مولانا علی‌ست۱۴

آیۀ « خَيْـرُ الْبَـرِيَّةِ» رتبه ای از شأن او۱۵            در همه آیات قرآن، آیت کبری علی‌ست

الَّذِينَ يُنْفِقُون در روز و شب، سرّ و عیان۱۶            آنکه حق زین آیه کرده آشنا ما را علی‌ست

«عَلَّمَ القرآن» علی؛ گوید: سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ...۱۷            فاش گویم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست۱۸

مُنْتَهَى الْحِلْم والکرم، او باب ایمان، رکن دین۱۹            پیشتاز « اَلّذِينَ جاهَـدُوا فـينا» علی‌ست۲۰

او بود آن نعمت و عهدی که رب پرسد از آن۲۱            در دو عالم «كَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا» علی‌ست۲۲

زادگاهش کعبه شد تا حق بگوید بر همه            کعبه یک سنگ نشان و قبلۀ اعلا علی‌ست

حُبّ او « تَنْهى‏ عَنِ الْفَـحْشاءِ وَ الْمُـنْكَر» کند۲۳            در نماز قرب حق، ذکرش سراسر یا علی‌ست

یا علی تلخـیص و تجمیع هـمه اسماء رب            چونکه بی شک «مَظهَرِ اسمَائِکَ الحُسنی» علی‌ست۲۴

حرف پیغمبر همان حرف خدا باشد که گفت۲۵            هم علی با حق بود هم حق بود هرجا علی‌ست۲۶

آدم و نوح و خلیل و حضرت موسی همه۲۷            ملجاء و امیدشان در حل مشکل ها علی‌ست

گفت پیغمبر منم منذر ولی هادی علی‌ست۲۸            طبق این آیه هدایت را فقـط معنا علی‌ست

قول او حق، فعل او خیر، امر او رشد بشر۲۹            روح کعبه، اصل زمزم، مروه و مسعی علی‌ست

در نـمازش تـیر را از پا برون آورده اند            در تکلم با خدا هم غرق و هم شیدا علی‌ست۳۰

در اُحـد جـبـریـل بـا امــر الـهـی زد نـدا            با خبر باشید یاران لا فتی الا...، علی‌ست۳۱

گفت پیغمبر قَسِیمُ النَّارِ وَ الجَنَّةِ علی‌ست۳۲            «مَعْدِنَ الرَّحْمَه» علی«وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَى»علی‌ست۳۳

ضربتش در خندق افضل از عبادات همه۳۴            همچو احمد یار مومن، قاتل اعدا علی‌ست۳۵

من نمی گـویم نـبی فـرمـوده با امـر خـدا            شهر علم اله منم، بابش یقین تنها علی‌ست۳۶

هل اتی و عصر و اسری ذره ای از مدح او۳۷            مرشد جبریل و جان حضرت طاهاعلی‌ست۳۸

هرچه کافر همچو مرحب سرنگون با تیغ او            فاتح خـیـبر، یداله، شافع عقـبی علی‌ست

فتح خیبر، فتح سنگ و چوب، فتح قلعه بود            شکر حق با تیغ ابرو فـاتح دلها علی‌ست

شکـر حـق که نـوکـر آل پیـمـبر گشته ام            آنکه کرده حکم این منصب مرا امضا علی‌ست

با تو هر چیزی شروع و با تو حق پایان دهد            «وَ بِکُم یَختِم» دلیلم «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست۳۹

این همه گفتم ز شأنش ذره ای از بحر بود            این شود حُسن ختامم همسر زهرا علی‌ست

«سائلا» کلبش نه، بلکه پیرو راهش بشو            چونکه این میزان عیار سنجش آقا علی‌ست

: امتیاز
نقد و بررسی

۱ـ عروة؛ در لغت به معنای دستگیره و «وثقی» به معنای محکم و قابل اطمینان است. پس عُرْوَةِ الْوُثْقى یعنی دستگیر مطمئن. و طبق روایات وارده امیرالمؤمنین بهترین و بالاترین عروة الوثقی است. لذا پیامبر در تفسیر ایه واعتصمو بحبل الله ... به مردم سفارش می‌کند به علی علیه‌السلام  متوسل شوند. این کلمه در قرآن مجید دو بار استعمال شده است: یکی در آیه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره که می‌فرماید: « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ در دین، اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر این، کسى که به طاغوت [بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى چنگ زده است، که گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

۲ـ آیات بسیاری در شأن امیرالمؤمنین علیه‌السلام  نازل شده است که در کتب تفاسیر شیعه و اهل سنت وارد است و در اینجا فقط به چندین مورد اعتراف علمای اهل سنت که مستند به روایتی از ابن عباس است اشاره می‌شود. سيوطي از بزرگترين علماي تاريخ اهل سنت می‌نويسد : قال ابن عباس: نزلت في علي أكثر من ثلاثمائة آية في مدحه بيش از سيصد آيه از قرآن كريم، در ستايش از علي علیه‌السلام  نازل شده است تاريخ الخلفاء ، ص ۱۷۲، و السيرة النبويّة ، زيني دحلان بهامش السيرة الحلبيّة، ج۲ ، ص۱۱ و الصواعق المحرقة ، ص ۱۲۵ط . المحمديّة و ۷۶ط. الميمنة بمصر ابن عساكر، از علماي بزرگ اهل سنت نیز در تاريخ دمشق مي‌نويسد: عن ابن عباس، قال: نزلت في عليّ ثلاثمائة آية ابن عباس می‌گويد: ۳۰۰ آيه از قرآن كريم در باره علي علیه‌السلام نازل شده است تاريخ مدينة دمشق ، ج ۴۲، ص۳۶۴، تاريخ الخلفاء سيوطي، ص۱۷۱ - الصواعق المحرقه ابن حجر مکي، ص۱۹۶ این روایات گاه مستقیم از ابن عباس و گاه از ابن عباس به نقل از پیامبر ذکر شده و حتي بسياري از علمای اهل سنت نقل كرده‌‌اند كه يك چهارم قرآن در حق اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب علیه‌السلام نازل شده است .به عنوان مثال حاكم حسكاني از بزرگان اهل سنت مي‌نويسد: عن الاصبغ بن نباتة، عن على قال: نزل القرآن أربعة أرباع: ربع فينا، وربع في عدونا، وربع حلال وحرام وربع فرائض وأحكام ولنا كرائم القران .شواهد التنزيل، ج ۱، ص۵۹ و ص۶۲ و تاريخ اليعقوبي ، ج ۲، ص۱۳۶ و ينابيع المودة ، ج ۱،‌ ص۳۷۷

۳ـ اشاره به آیه ۶۱ سوره آل عمران « مَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. هر كس پس از اين آگاهى كه به تو رسيده در باره او [عيسى علیه‌السلام] با تو جدال كند، بگو: بياييد پسران و زنان و نفس [جان] خود را به مباهله بخوانيم و نفرين خدا را بر دروغگويان قرار بدهيم » مفسرین شیعه و اهل سنت نقل کرده اند که پیامبر برای مباهله همراه با حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین و حضرت علی رفتند و ... پس حضرت زهرا نساءنا می باشد، امام حسن و امام حسین هم ابناءنا می باشند و حضرت علی همان انفسنا هست که در این آیه خداوند به آن اشاره کرده است. التفسير الكبير ج ۸ ص ۷۱ المستدرك، ج ۳ ص ۱۱۷، تفسیر نمونه ذیل آیه ۶۱ سوره آل عمران همچنین در عبارت ماه او ادنی اشاره به آیه ۸ و ۹ این سوره نجم و معراج پیامبر دارد: ثمُ‌َّ دَنَا فَتَدَلیَ فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینْ‌ِ أَوْ أَدْنی‌ یعنی سپس نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شد. تا آن‌که فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود. از‌این‌رو مقام او ادنی همان مقام و مرتبه احدیت است. در این شعر منظور نزدیکی و یا همراهی علی با پیامبرصَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ است. اهل معرفت تقریباً اتفاق نظر دارند که منظور از «قاب قوسین» مرتبه واحدیت است و منظور از «او ادنی» مرتبه احدیت است. چنان‌که صدرالمتألهین می‌گوید: «تعین اول همان مقام احدیت وجود است که از آن به «او ادنی» تعبیر شده است؛ کما این‌که از مقام واحدیت به مقام «قاب قوسین» تعبیر نموده‌اند صدر المتألهین، سه رسائل فلسفی، ص۱۳۶

۴ـ در جنگ صِفّين، هنگامى كه معاویه و عمرو عاص با تزوير می‌خواستند از قرآن صامت ( نوشته های قرآن) بر ضدّ قرآن ناطق و ارزش هاى قرآنى سوء استفاده كند، امام على علیه‌السلام  فرمود: أَنا القُرآنُ النّاطِقُ من قرآن ناطِق هستم. بحار الأنوار، ج ۸۲، ص ۱۹۹ همچنین عبارت «مَهْبِطَ الْوَحْيِ»  از فراز های اولیه زیارت جامعه کبیره است.

۵ـ اشاره به آیات اول سوری اسراء و معراج پیامبر داره که اسرار معراج پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ در نزد امیرالمومنین علیه‌السلام است. سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى سوره اسراء آیه ۱

۶ـ اشاره به آیه ۵۵ سوره مائده که خداوند فرمود: إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ولیّ امر و یاور شما تنها خدا و رسول و مؤمنانی خواهند بود که نماز به پا داشته و به فقرا در حال رکوع زکات می‌دهند. پیامبر اکرم در خطبه غدیریه با خواند این آیه فرمودند: وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلیَّ بِذلِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ هِی: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ هُوَ راکِعٌ یُریدُ الله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.  ای مردم علی بن ابیطالب علیه‌السلام همان کسی است که خدا در این آیه ولی شما کرده و نماز به پای داشته ذکوة داده است. لذا مفسرین این آیه را مختص امیرالمومنین می‌دانند. سیوطى در الدرالمنثور  ذیل این آیه از ابن عباس نقل می‌کند که على در رکوع نماز بود که سألى تقاضاى کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ از او پرسید: چه کسى این انگشتر را به تو صدقه داد؟ اشاره به على علیه‌السلام کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است! در این هنگام آیه ((انما ولیکم الله و رسوله...)) نازل شد.الدر المنثور ج۲ ص۲۹۳.

۷ـ اشاره به آیه ۳ سوره مائده اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دينًا امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم، این آیه در روز عید غدیر خم و پس از معرفی امیرالمومنین به عنوان جانشین پیامبر نازل شد. فیض کاشانی در تفسیر صافی در تبیین آیه آورده است: در مجمع البیان از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده است که این آیه بعد از این که پیامبر، علی علیه‌السلام را به هنگام بازگشت از غدیرخم در روز غدیرخم، علم و رایت خلق قرار داد، نازل گردید و این آخرین واجبی بود که خداوند نازل فرمود و پس از آن واجبی نازل نگردید. تفسير الصافي، ج۲، ص۱۰

۸ـ اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛

۹ـ اشاره به آیه ۴۳ سوره رعد: قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب آن‌ها كه كافر شدند مى‌گويند: «تو پيامبر نيستى»! بگو: « كه خداوند، و كسى‌ كه علم كتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست برای من كافى است، ميان من و شما گواه باشند. ثعلبی در تفسیر آیه مزبور می‌نویسد آنکه علم کتاب در نزد اوست علی بن ابیطالب علیه‌السلام است غایة المرام باب ۱۲۶ همچنین ابو سعید خدری گوید از رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ پرسیدم آنکس که علم کتاب در نزد اوست کیست؟ فرمود آنکس برادرم علی بن ابیطالب است شواهد التنزیل جلد ۱ ص ۳۰۷ شیخ سلیمان بلخی از ابن عباس نقل می‌کند که گفت آنکه علم کتاب در نزداوست علی علیه‌السلام است زیرا او به تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ آن عالم بود ینابیع المودة ص ۱۰۴

۱۰ـ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ از فرازهای اولیه زیارت جامعه کبیره است و به معنای آنکه علی خزانه دار علم خداوند است و به هرآنچه علم خدا است از ظاهر و باطن و خفا دسترسی دارد.

۱۱ـ اشاره به ۱۰۳ سوره آل عمران وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا .... صاحب کتاب مناقب الفاخرة از عبد الله بن عباس روایت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ بودیم عربی آمد و عرض کرد یا رسول الله شنیدم که می‌فرمودی ِاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ حبل خدا کدام است که باو تمسک جوئیم؟رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ دست خود را بر دست علی علیه‌السلام زد و فرمود باین شخص تمسک جوئید که این حبل المتین است کفایة الخصام ص ۳۴۳

۱۲ـ اشاره به آیه ۱۲یس: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ آرى ماييم كه مردگان را زنده می‌سازيم و آنچه را از پيش فرستاده‌‌اند با آثار [و اعمال]شان درج می‌كنيم و هر چيزى را در كارنامه‏ اى روشن برشمرده‌‌ايم. پیامبر اکرم در خطبه غدیریه ضمن خواندن این آیه تاکید می‌کند که علم امامت نزد علی بن ابیطالب است و او امام مبین در این آیه است. ( متن خطبه پیامبر در غدیر خم )

درباره این آیه در معانی الاخبار چنین آمده است: قَالَ: لَمَّا أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ‏» قَامَ أَبُوبَكْرٍ وَ عُمَرُ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ التَّوْرَاةُ قَالَ لَا قَالا فَهُوَ الْإِنْجِيلُ قَالَ لَا قَالا فَهُوَ الْقُرْآنُ قَالَ لَا قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ علیه‌السلام فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ هُوَ هَذَا إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِي أَحْصَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.( معاني الأخبار، صفحه ۹۵)  حضرت امام باقر از پدرش از قول جدش فرمودند: «هنگامى كه اين آيه «وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» نازل شد، ابو بكر و عمر برخاستند و عرض كردند: اى پيامبر، آيا منظور از آن تورات است؟ پیامبر فرمود: خیر، عرض كردند انجيل است؟ فرمود: خیر، عرض كردند: منظور قرآن است؟ فرمود: خیر، در اين حال اميرالمومنین على علیه‌السلام به سوى پيامبر آمد، هنگامى كه چشم رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ بر او افتاد فرمود: «هو هذا انه الامام الذى احصى اللَّه تبارك و تعالى فيه علم كل شى‏ء: امام مبين اين مرد است. او است امامى كه خداوند متعال علم همه چيز را در او احصاء فرموده است.»

۱۳ـ اشاره به آیه ۲۰۷ سوره بقره: وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد. و از مردم کسی هست که جان خود را می‌فروشد (بذل می‌کند) در راه بدست آوردن رضای خدا.اکثر مفسرین اهل سنت همچون ثعلبی در تفسیر خود از ابن عباس روایت می‌کنند که در شب هجرت پیغمبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ علی علیه‌السلام در رختخواب او خوابید و این آیه در شأن آن حضرت نازل گردید. ینابیع المودة ص ۹۲ کفایة الطالب ص ۲۳۹ تمام مفسرین شیعه نیز این آیه را در شأن حضرت علی علیه‌السلام  می‌دانند. 

۱۴ـ اشاره به آیه ۵۶ سوره زمر پیامبراکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ در بخشی از خطبه غدیر ضمن اشاره به این آیه می‌فرمایند: مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ فَقالَ تعالی مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله ای مردم، همانا علی علیه‌السلام همجوار و همسایه خداوند است که در کتاب عزیزش ذکر کرده و دربارۀ ستیزندگان با او فرموده است: «ای دریغا بر آنچه دربارۀ جنب ( پیشگاه) خداوند تفریط و کوتاهی کردم.» حدیثی نیز از پیامبر نقل است که فرمودند: وَلَايَةُ عَلِيِ‏ بْنِ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ وَلَايَةُ اللَّهِ‏ وَ حُبُّهُ‏ عِبَادَةُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِيضَةُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُهُ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ حَرْبُهُ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُ سِلْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. امالی شیخ صدوق ص ۳۲، بحارالانوار، ج ۴۰ ص ۴

۱۵ـ اشاره به آیه ۷ سوره بینه إِن‌َّ الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ أُولئِک‌َ هُم‌ خَیرُ البَرِیَّةِ در حقيقت كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‌اند، آنان‌اند كه بهترين آفريدگانند. روايات فراوانی از مفسرین شیعه و اهل سنت نقل است كه بنابر آنها مراد از «هُم خير البريّه» على علیه‌السلام و اهل بیت او هستند. تفسیر نمونه ج۲۷ ص ۲۱۰ همچنین مقاتل بن سلیمان از ابن عباس روایت كرده است كه اين آيه در شأن حضرت علی و اهل بیتش نازل شده است. مجمع البیان ج ۱۰ ص ۵۲۴غایة المرام باب ۹۴ حدیث ۹

۱۶ـ اشاره به آیه ۲۷۴ سوره بقره اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ اَلنَّهٰارِ سِرًّا وَ عَلاٰنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ هُمْ يَحْزَنُونَ آنانكه اموال خويش را شب و روز، نهان و آشكارا، در راه خدا انفاق مى‌كنند، پاداش آنان در پيشگاه پروردگارشان است و نه بيمى دارند و نه غمگين مى‌شوند. خوارزمی و ثعلبی و مالکی و ابو نعیم و دیگران از «ابن عباس» روايت كرده‌‌اند آيه انفاق در شأن حضرت على علیه‌السلام نازل شده است و جريان اين بود كه حضرت على علیه‌السلام چهار درهم در اختيار داشت، درهمى را در شب و درهمى را در روز، درهمى را آشكار و درهمى را نهانى، در راه خدا انفاق كرد. رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ از حضرتش پرسيد: علت اينگونه انفاق چه بوده است؟ در پاسخ عرض كرد: مى‌خواستم مستوجب وعده‌اى كه خدا به انفاق‌گران داده است، قرار بگيرم. رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: آرى، تو هستى كه مستوجب وعدۀ الهى مى‌باشى. و آيۀ مورد بحث در شأن آن حضرت نازل شد نور الابصار ص ۷۰، الصواعق المحرقة ص ۷۸، اسد الغابة ابن اثير جزرى ج۴ ص ۲۵، اسباب النزول ص ۶۴، مناقب ابن مغازلی ص ۲۸۰، ذخائر العقبی ص ۸۸

۱۷ـ اشاره به حدیث امیر المومنین که فرمودند:  سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، به معنای از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید نهج البلاغه خطبه ۹۳ ص ۱۳۷

۱۸ـ اشاره به آیات ۷ سوره اعلی و اشاره به علم امیرالمومنین: إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ إِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ وَمَا يَخۡفَىٰ جز آنچه خدا خواهد كه او آشكار و آنچه را كه نهان است مى‌داند 

۱۹ـ اشاره به فزازهایی از زیارت جامعه کبیره: وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَأُصُولَ الْكَرَمِ، وَأَبْوابَ الْإِيمانِ، وَأَرْكانَ الْبِلادِ،

۲۰ـ اشاره به آیه ۶۹ سوره عنکبوت: وَالَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ‏، و کسانى که در راه ما (تلاش و) جهاد کردند، راه ‏هاى (قرب به) خود را به آنان نشان خواهیم داد و همانا خداوند با نیکوکاران است. در تفسیر برهان از محمد بن العباس او بعد از سه واسطه از ابوالجارود و او از امام باقر علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیه درباره ما نازل گردیده است، و نیز در کتاب اختصاص تألیف شیخ مفید از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که فرمود: این آیه درباره علی و اهل البیت نازل شده است

۲۱ـ اشاره به آیه ۸ سوره تکاثر ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم، در حدیثی نقل شده است که یک روز «ابو حنیفه» خدمت امام صادق علیه‌السلام آمد و از معناى این آیه سوال کرد، حضرت فرمودند: ما «اهل بیت» نعیم هستیم که خداوند به سبب ما نعمت خود را بر بندگان خود ارزانى داشته است و به برکت ما، بندگان خدا الفت گرفتند بعد از آن‌که با یکدگر اختلاف داشتند و به برکت ما خداوند بین دل‌هاى آنان مهر و عطوفت و محبت را ایجاد کرد و آنان را برادر یکدیگر قرار داد و به واسطه ما، خداوند آن‌ها را به اسلام هدایت کرد؛ و اسلام نعمتى است که جاویدان است. مستدرک‏الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۴۷، بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۲۲۱. امام رضا علیه‌السلام نیز در حدیثی در جواب سوال «ابراهیم بن عباس صَولى» نعمتی که خدا از آن سوال خواهد کرد را محبت و نعمت علی بن ابیطالب و فرزندانش اعلام نمود. عیون‏ أخبارالرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۲۹

۲۲ـ اشاره به آیه ۱۵ سورا احزاب و مقاومت امیرالمومنین علیه‌السلام در مقابل دشمنان وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا آنها قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند، و عهد الهى مورد سؤ ال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئولند.  در جنک خیبر ابوبکر و عمر در مقابل دشمنان فرار کردند پیامبر فرمود فردا پرچم را به دست کسی ( علی بن ابیطالب ) می‌دهم که به دشمنان پشت نکرده و فرار نکند. المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۱، کنز العمّال متقی هندی، ج۱، ص۳۷۱

۲۳ـ اشاره به آیه ۴۵ سوره عنکبوت وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَر و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می‌دارد،

۲۴ـ اشاره به نام های مبارک خداوند که در آیات قرآن آمده که ۹۹ اسم برتر خداوند در قرآن است و اصطلاحاً به آن اسماوک الحسنی گفته می‌شود چنانچه در اعمال شب قدر می‌خوانیم: اللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَ اَسْماؤُکَ الْحُسْنی و امیرالمومنین علیه‌السلام مظهر این اسماء الهی است چنانچه در روایت ولادت آن حضرت ندایی آسمانی در کعبه به فاطمه بنت اسد گفت نامش علی است که از اعظم اسماء من است.

۲۵ـ اشاره به آیات ۳ و۴ سوره نجم است که خداوند در مورد سخنان پیامبر می‌فرماید: وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىُ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى و هرگز از روی هواي نفس سخن نمی‌گويد سخن او هیچ چیز غیر وحی خدا نیست. پس نتیجه آنچه پیامبر در شأن و مدح علی علیه‌السلام گفته است امر الهی بوده است.

۲۶ـ پیامبر اکرم فرمودند: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ علي با حقّ است و حق با علي هر کجا علي باشد، حق هم آن جاست. الأمالي شیخ صدوق ص ۸۹؛ الأمالي شیخ طوسی ص ۵۴۸؛ کفاية الأثر ص ۲۰؛ سنن الترمذي، ج ۵ ص ۶۳۳؛ الإمامه و السياسه، ج ۱ ص ۹۸؛ المستدرک علی الصحيحين، ج ۳ ص ۱۳۵

۲۷ـ اشاره به حدیث پبامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ که فرمود: إِنَّ آدَمَ علیه‌السلام  لَمَّا أَصَابَ الْخَطِيئَةَ كَانَتْ تَوْبَتُهُ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا غَفَرْتَ لِي فَغَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّ نُوحاً لَمَّا رَكِبَ فِي السَّفِينَةِ وَ خَافَ الْغَرَقَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَيْتَنِي مِنَ الْغَرَقِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ عَنْهُ وَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه‌السلام  لَمَّا أُلْقِيَ فِي النَّارِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا أَنْجَيْتَنِي مِنْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلاماً وَ إِنَّ مُوسَى علیه‌السلام  لَمَّا أَلْقَى عَصَاهُ وَ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. چون آدم گناه كرد توبه ‏اش اين بود كه گفت خدايا تو را بحق محمد و آل محمد خواهش كنم مرا بيامرزى و خدايش آمرزيد و چون نوح سوار كشتى شد و از غرق ترسيد گفت خدايا از تو خواهم بحق محمد و آل محمد كه مرا از غرق نجات دهى و خدا او را نجات داد و چون ابراهيم را به آتش افكندند گفت خدايا بحق محمد و آل محمد مرا از آن نجات ده و خدا آن را بر او سرد و سلامت كرد و چون موسى عصا افكند و از آن ترسيد گفت خدايا از تو خواهم بحق محمد و آل محمد كه مرا امان دهى‏. امالی شیخ صدوق ص ۲۱۸

۲۸ـ اشاره به آیه ۷ سوره رعد وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ هر آینه تو بیم دهنده ای و برای هر قومی هدایت کننده‌‌ای است. از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است که مقصود از منذر پیغمبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ و از هادی علی علیه‌السلام می‌باشد از جمله مالکی در فصول المهمه می‌نویسد که چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي بِكَ یَا عَلی يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ .یعنی من انذار کننده‌‌ام و علی علیه‌السلام هدایت کننده و بوسیله تو یا علی هدایت یافتگان هدایت می‌یابند فصول المهمه ص ۱۲۲

در حدیث دیگری پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمودند:  لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ لَمْ یَکُنْ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَبِّی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وقتی مرا شبانگاه به آسمان بردند، بین من و پرورگارم نه فرشتۀ مقرّبی بود و نه پیامبر مرسلی. مَا سَأَلْتُ رَبِّی حَاجَهًًْ إِلَّا أَعْطَانِی خَیْراً مِنْهَا فَوَقَعَ فِی مَسَامِعِی إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ حاجتی از پرورگارم نخواستم مگر آنکه بهتر از آن را به من عطا فرمود و آیه: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ را شنیدم فَقُلْتُ إِلَهِی أَنَا الْمُنْذِرُ فَمَنِ الْهَادِی عرض کردم: خدایا! بیم‌ دهنده منم؛ پس هدایت‌کننده کیست؟ فَقَالَ اللَّهُ یَا مُحَمَّدُ ذَاکَ علی‌بن‌أبیطالب علیه‌السلام غَایَهًُْ الْمُهْتَدِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ مِنْ أُمَّتِکَ بِرَحْمَتِی إِلَی الْجَنَّهًِْ.خداوند فرمود: ای محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ! این علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام است که هدایت‌ شوندگان، پیشوای متّقیان و رهبر سفید رویان از امّت تو به‌ سوی بهشت، در زیر سایۀ رحمت من، است تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۲۲۶ بحارالأنوار؛ ج۳۵، ص۴۰۰، تفسیر فرات الکوفی؛ ص۲۰۶

۲۹ـ اشاره به فرازهایی از زیارت جامعه کبیره وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَحَتْمٌ وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ، وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ،

۳۰ـ اشاره به آن گزارش تاریخی که نقل است: آن حضرت چنان خاشعانه به عبادت می‌پرداختند و با تمام وجود به خدا توجّه داشتند که برای خارج کردن تیری که در جنگ صفین به پای حضرت اصابت کرده بود و نمی‌توانستند آن را از پایش در آورند، در نماز در حال سجده از پای او خارج کردند و چون حضرت از نماز فارغ شدند، متوجّه خارج شدن تیر گردیدند. و قسم یاد کردند که اصلاً خارج کردن تیر را احساس نکردند. ارشاد القلوب ج ۲ ص ۲۵و ۲۶، الانوار النعمانیة، ج ۲ ص ۳۷۱، منتهی الآمال، ص ۱۸۱، محجة البیضاء، ج ۱ ص ۳۹۷ و ۳۹۸،

۳۱ـ در غزوه احد هنگامی که از اطراف به پیامبر حمله می‌شد؛ حضرت علی علیه‌السلام به فرمان پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ به آنان حمله می‌کرد جبرئیل نازل شد و روحیه جوانمردی امام علی علیه‌السلام را ستایش نمود. رسول خدا صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لا فَتی اِلاّ عَلی؛ لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار، جوانمردی همچون علی و شمشیری چون ذوالفقار وجود ندارد تاریخ طبری،ج۳، ص۱۰۲۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۷؛ الکافی، ج۸، ص۱۱۰، ح۹۰؛ تاريخنامه طبرى‏، ج۳، ص۱۶۹

۳۲ـ پیامبر اسلام صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود:‌ یا عَلِی إِنَّکَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ؛‌ ای علی تو تقسیم‌کننده بهشت و جهنم هستی عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷؛ بشارة المصطفی، ص۵۶ و۱۰۲ در صحیفه امام رضا علیه‌السلام ص۵۶ قَسِیمُ النَّارِ وَ الْجَنَّةِ آمده است. در حدیثی دیگر پیامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: یا عَلِی أَنْتَ قَسِیمُ الْجَنَّةِ یوْمَ الْقِیامَةِ تَقُولُ لِلنَّارِ هَذَا لِی وَ هَذَا لَکِ؛‌ ای علی تو تقسیم‌کننده بهشت هستی. در روز قیامت به آتش می‌گویی این برای توست و این برای من! عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۸۶؛‌ تفسیر فرات الکوفی، ص۵۱۱، ح۶۶۷

۳۳ـ اشاره به فرازهایی از زیارت جامعه کبیره وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنَىٰ، به معنایی شما معدن رحمت الهی هستید و شما و دعوت برتر و نیکوتر به سوی خدا هستید

۳۴ـ پیامبر اکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمودند: ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین؛ ارزش ضربه و جنگ علی علیه‌السلام در روز خندق بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس‍ان ست. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۱۹ ص ۲۶، بحارالانوار، ج۲۰، ص ۲۱۶، الاحتجاج ج۱ ص ۱۲۲ در بعضی منابع آمده ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن أعمَالِ اُمَّتي اِلى يَومِ القِيَامَة ارزش ضربه و جنگ علی علیه‌السلام در روز خندق بالاتر از عبادت  تمام پیروان و امت من تا روز قیامت است تفسیر فخر رازی ج ۲ ص ۳۱ مستدرك حاكم، ج ۳ ص ۳۲، جامع الاحادیث ج ۱۸ ص ۵۳

۳۵ـ اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ محمّد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛

۳۶ـ پیامبر اکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمودند: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا وَ لَنْ تُدْخَلِ الْمَدِينَةُ إِلَّا مِنْ بَابِهَا من شهر علم هستم و علی در این شهر است و کسی هرگز نمی‌تواند وارد این شهر شود مگر از در آن امالی شیخ صدوق ص ۳۴۵، الخصال ج ۲ ص ۵۷۴، الغدیر ج ۶ ص ۷۸، لسان المیزان ج۲ ص ۱۵۵،

۳۷ـ اشاره به آیه هل اتی: درباره شأن نزول هل اتی زمخشرى، قربطی، آلوسی، شبلنجی و دیگر مفسرین اهل سنت در کتب خود با شرح مفصلی از ابن عباس چنين نقل می‌كند: علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سه روز روزه گرفتند و هر روز موقع افطار طعام خود را به فقیر و یتیم و اسیر دادند و ... در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمد صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ! بگير اين سوره را، خداوند با داشتن چنين اهل بيتى به تو تبريك می‌گويد و سپس سوره «هَلْ اَتى» را بر پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ خواند. الکشاف عن حقائق ج ۴ ص۶۷۰، الاجامع الاحکام القرآن  ج ۲۰ص ۱۳۱، روح المعانی فی تفسیر القرآن ج۱۵ ص ۱۷۳، نور الابصار ص ۲۲۸ پیامبر اکرم در بخشی از خطبه غدیر خم می‌فرمایند: مَعاشِرَالنّاسِ هذا عَلِی، أَنْصَرُکُمْ لی وَأَحَقُّکُمْ بی وَأَقْرَبُکُمْ إِلَی وَأَعَزُّکُمْ عَلَی، وَالله عَزَّوَجَلَّ وَأَنَاعَنْهُ راضِیانِ. وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً فی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّ بَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی «هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ» إِلاّ لَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ.ای مردم، این علی است که از همه بیشتر مرا یار نمود، سزاوارترین و نزدیکترین و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره اوست و خدا هیچگاه مومنان را خطابی نموده مگر آن که ابتدا او مخاطب بوده است و آیه ستایشی نازل نگشته مگر درباره او و خداوند در سوره «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت رفتن نداده مگر برای او و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است. پیامبر اکرم صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ در فراز دیگری از خطبه غدیر فرمودند: وَ فی عَلِی  وَالله نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْر: «بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ» إِلاّ عَلیّاً الّذی آمَنَ وَ رَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ و سوگند به خدا که سوره والعصر درباره علی علیه‌السلام است: «به نام خداوند بخشنده مهربان. قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی آراسته است.

۳۸ـ در حدیثی آمده است روزي جبرئيل در خدمت پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ مشغول صحبت بود كه حضرت علي علیه‌السلام وارد شد. جبرئيل چون آن حضرت را ديد، برخاست و به امیرالمومنین احترام خاص گذاشت. فقال النبيّ صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ لجبرئيل: «أتقوم لهذا الفتي؟» پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ فرمود: اي جبرئيل! از چه جهت به اين جوان تعظيم می‌كني؟ فقال جبرئيل: إنّ هذا له عليّ حقّ التعليم، عرض كرد: چگونه تعظيم نكنم كه او را بر من، حق تعليم است! فقال: «كيف ذلك التعليم يا جبرئيل؟» فرمود: چه تعليمی؟ فقال: لمّا خلقني الله تعالي سألني: من أنت؟ و ما اسمك؟ و من أنا؟ و ما اسمي؟ فتحيّرت في ردّ الجواب، عرض كرد: در وقتي كه حق تعالي مرا خلق كرد، از من پرسيد: تو كيستي و من كيستم؟ من در جواب متحير ماندم، و بقيت ساكتا، ثمّ حضر هذا الشابّ في عالم الأنوار، و علّمني الجواب، فقال هذا: «قل: أنت الربّ الجليل، و أنا العبد الذليل، و اسمي جبرئيل»؛ و لهذا قمت إجلالا له و عظّمته. و مدتي در مقام جواب ساكت بودم كه اين جوان در عالم نور به من ظاهر گرديد، و اين طور به من تعليم داد كه بگو: تو پروردگار جليل و جميلي و من مخلوق ذليل و جبرئيلم. از اين جهت، او را كه ديدم، تعظيمش كردم.

فقال النبيّ: كم عمرك يا جبرئيل؟ پيامبر صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ پرسيد: مدت عمر تو چند سال است؟ فقال: إنّ للّه نجما يطلع من العرش في كلّ ثلاثين ألف سنة مرّة واحدة، و قد شاهدته طالعا ثلاثين ألف مرّة،عرض كرد: اي رسول خدا! در آسمان ستاره اي هست كه هر سي هزار سال يك بار طلوع می‌كند، من او را سي هزار بار ديده ام. فقال له رسول الله صَلَّیَ‌الله‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ: إذا رأيت ذلك النجم هل تعرفه؟ حضرت فرمود: اگر آن ستاره را ببيني، می‌شناسي؟ فقال: كيف لا أعرفه؟! عرض كرد: چگونه نشناسم! فقال النبيّ لعليّ: «خذ العمامة من جبهتك» فلمّا كشفها و رآها جبرئيل علیه‌السلام رأي ذلك النجم في جبهة عليّ حضرت به امام علي علیه‌السلام دستور داد تا عمامه از سر بردارد و وقتي امام عمامه از سر برداشت، آن ستاره را در پيشاني امام ديد. البراهين القاطعه  ص ۳۱۱-۳۱۲ به نقل از انوار النعمانيه، ج ۱، ص ۲۱؛ مستدرك سفينه البحار ج ۲، ص ۲۴  تذکر: این حدیث در كتاب "البراهين القاطعه" و در "مستدرك سفينه البحار" به نقل از صاحب "بستان الكرامه" آمده است و ظاهرا در "انوار النعمانيه" سيد نعمت الله جزايري هم این حدیث ذکر شده اما در منابع متقدم و دسته اول تاریخی نیامده است.

۳۹ـ اشاره به فرازهایی از زیارت جامعه کبیره بِكُمْ فَتَحَ اللّٰهُ، وَبِكُمْ يَخْتِمُ، وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَبِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ، خدا با شما آغاز کرد و با شما ختم می‌کند و به خاطر شما باران فرو می‌ریزد و تنها برای شما آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد نگاه می‌دارد،

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : صمد علیزاده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

عــلی کـلام خـدا و خـدا کـلام عـلـی            و اسم اعظم حق چیست غیر نام علی

علیست حق مع الحق و این کلام حق است            و کیست غیر خـدا آگه ‌از مقـام علی


اگر که کعـبه بود مسجد الحـرام خدا            نجف ببین که بود مسجد الحرام علی

اگر که شیـر بیـابان صولـتی، گردی            شکار غمزۀ آهوی خوش خرام علی

علی‌الصباح قیامت که خیزم از لحدم            هـنوز سرخـوشم از بـادۀ مـدام علی

به طوف گنبد او بر کبوتران ره نیست            که جبرییل مقیم است روی بام علی

چه کوثری که بود خیره بر لب ساقی            مگر که کام بگـیرد ز لعل جام علی

بهشت با همه زیبایی و طراوت و حُسن            چـشیده ذرّه‌ای از میوه‌های خام علی

تمام قدرت زانوی مرتضی زهراست            به هر قعـود علی یا به هر قیام علی

زمین نداشت تحمل به وزن میزانش            زمان نداد دمی کام خوش به کام علی

ابوتراب و اباالزینـبـین، اباالحـسنـین            تـمـام آل عــلـی وارث مــرام عـلـی

بدان که وارث صمصام منتقم مهدی‌ست            و اوست تـیـغـۀ بـران در نیـام عـلی

ز خـانۀ پدری جـمعـه‌ای طلـوع کـند            به ‌انـتـقـام حـسین و به ‌انـتـقـام عـلی

نشد به هر دو جهان سربلند، مخلوقی            به غیر آنکه که نهد سر به زیر گام علی

غـلام همت آنم که زیر چـرخ کـبـود            شود غـلام کـسی که بود غـلام علی

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیرا به دلیل ایراد محتوایی حذف شد، فراموش نکنیم که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنَ الْغَالِينَ. ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‌السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّ کنندگان بیزارم الاحتجاج ج ۲ ص ۴۳۸، بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۷۴، اثبات الهداه ج ۵ ص ۳۹۱

علی جمال و کمال و خـصال ربانی            عـلـی تـمـام خـدا و خـدا تـمـام عـلی

هـزار کـعـبه ندارد شـرافـت نجـفـش            که‌اشرف است نجف ذیل احترام علی

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : یونس وصالی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کسی به غیر علی نیست در جهان مولا            و نیست مثل عـلی یک نفر چنین والا

فَــأَیْــنَــمٰــا تُــوَلُّــوا فَــثَـــمَّ وَجْــه‌ الـلٰـهِ            ز فرش تا خود عرش است مرتضی پیدا


نگـرد در دو جـهـان تا شـبـیه ‌او یابی            علی یکی‌است شـبـیه خـداش بی‌هـمـتا

به وقت رزم و جدالش کسی حریفش نیست            برای دین خدا لـشکـر است عـلی تنها

هـم اولـی و هـم آن دومـی فــراری و            فقـط مـیـانۀ مـیـدان عـلـی کـند غـوغـا

نبی به وقت سخن در زمان معراجش            شـنـید صـوت عـلـی را ز عـالی اعلا

تمــام مـعـجـزه‌هـای پــیــمـبـرانـش را            خدا سپـرده به دستان مرتضی یک جا

مسیح مُـرده ‌اگر زنده کـرده بی‌تـردید            توسـلـی به عـلـی کـرده تا کـنـد احـیـا

شبـیـه کـعـبۀ بـی‌پـرده‌ است وقـتـی که            ز شانـه‌هـای خودش می‌زند کـنار عبا

مـقـابـل حـرم او چـه بـاک از سـجـده            عـلی‌ست قـبله عـالـم عـلی‌ست قـبله‌نما

من از مباهله فهمیده‌ام علی چه کسی ست            علی‌است نفـسِ نفـیـسِ پیـمـبـرِ دوسرا

اگر چه خواستگـاران زیاد و ثـروتمند            به جز علی که بُوَد کفو حضرت زهرا؟

به فکر‌ ثروت و کاخ و مقام و منصب نه            علی فقـط به خدا فکـر می‌کـند به خـدا

خدا مرا برسان بر شفاعـتش در حشر            خدا نکن تو مرا از حـریم دوست جدا

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

جز او کسی لیاقت حـیدر شدن نداشت            شایـستـگی فـاتـح خـیـبـر شدن نداشت

دُرّ نـجـف اگر به عـلـی منـتسب نبود            باور کـنید ارزش گـوهر شدن نداشت


تردیـد نیست گـنـبـد حـیـدر اگـر نبـود            اصلا دلی هـوای کـبوتر شدن نداشت

چون روز روشن است، که جز مرتضی کسی            با احـمـد افـتخـار بـرادر شدن نداشت

با اذن فاطمه‌ست اگر«حیدری» شدیم            ورنه کسی اجـازۀ نوکـر شدن نداشت

فـریـادهـای «أَیْـنَ تَـفِـرّوا» گـواه بـود            با او کـسی تـوان بـرابـر شدن نداشت

حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب            هر ناخـلـف لـیاقـت قـنبر شدن نداشت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

حیدر شدن که جای خودش؛ در مقام قرب            حتی کـسی لیـاقـت قـنـبر شدن نداشت

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : سید جعفر حیدری نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

اگرچه جـای پـایش در زمین است            صدایش جاری از عرش برین است

هر آنچه خـواسـتـیـد از او بـپـرسید            به افـلاک آشـنـاتـر از زمـین است


اگر ثـروت بخواهید آخرین اوست            اگـر ایـمـان بـجـوئـیـد اولـین اسـت

اگرچه مسندش در عرش اعلی ست            ولی با مـسـتـمنـدان همنـشـین است

بـه جـای نـان؛ غــم ایـتــام خـورده            غذای هر شب و روزش همین است

اگـر تـسـبـیـح در دسـتـش بـگـیـرد            منـاجـاتـش طـریـق العـارفین است

اگر شـمـشـیـر در دسـتـش بـگـیرد            ثـنـایـش کـار جـبـریـل امـیـن است

چنان از قـلـعـه آن دروازه را کـند            که مانـنـدی نـدارد، بـی‌قـرین است

خـبـر پـیـچـیــد بـیـن خــیــبـری‌هـا            یـد الـلـهـی که می‌گـفـتـنـد این است

چـقـدر اعـجــاز دارد دسـت‌هـایـش            مگـر دست خـدا در آسـتـین است؟

اگـر بــالا روم، پــائــیــن بــیــایــم            عـلـی تنـهـا صـراط راسـتـین است

دوبـاره بی‌خـود از خود کرد ما را            که وصفش خود به خود شورآفرین است

عـلی هم مصـطفی را جان شیرین            علی هم مصطفی را جانشین است

به مدحـش باکی از تـضمـین ندارم            فقط حـیـدر امـیـرالـمـؤمـنـین است

: امتیاز

مدح و منقبت مولا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : علی میرحیدری نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

نـشـسـتـه‌ام بـنـویـسـم بـرای سـلـطـانـم            به لطف شاه نجـف، شیـعـه‌ام مسلـمانم
نـشـسـتـه‌ام بـنـویـسـم بـه زیـر ایـوانـم            نشـستـه‌ام بـنـویـسم عـلـی عـلـی جـانـم


چگـونه وصف کـنم سیـدالـوصیـین را
بگـویم از سـکـنـات عـلـی کـدامین را

ز عدل او چه بگویم، زبانزد عام است            علی رفیق و حبیب و طبیب ایتام است
هزار جان گـرامی فـدای آن نـام است            اَلا به ذکر علی قلب من چه آرام است

مـیـان جـنـگ اُحُــد یــاور نـبـی بــوده
وصی حـق پـیـمـبـر
فـقـط عـلـی بـوده

اُحُد، حنین و خوارج، جمل وَ خیبر هم            وَ هر کجا که جهاد است، بوده حیدر هم
علی‌ست شیر دلاور، علی‌ست صفدر هم            به راست می‌زند و چپ، به قلب لشکر هم

به جبـرئیل امین وحـی شد بگو حـیدر
عجب دلاوری و ناز شست او،
حـیدر

علی همان که به وقت نبرد جنگنده‌ست            که ذوالفـقـار عـلی تـیغ تـیز بُرنده‌ست
هر آنکه رو به روی حیدر است، بازنده‌ست            علی همان که رجزهاش، سخت و کوبنده‌ست

ز قـدرت ضربـاتش چـگـونه بنْـویـسم
بگو که از
غَـزواتش چگـونه بنـویـسم

میان معرکه حیدر چه با غضب می‌رفت            نقاب می‌زد و مثل قمر به شب می‌رفت
وَ هر که رو به رویش بود، عقب عقب می‌رفت            به ضربه‌های علی، سر عجب عجب می‌رفت

اگرچه فـاتح پیـکـار و در تـلاطـم بود
به روی شانۀ او کیـسه‌ای ز
گـندم بود

علی برای یتـیـمان کوفه چون باباست            غذای هرشب او نانِ خشک و یک خرماست
به روی شانۀ او کوله باری از غمهاست            بدون فاطمه، حیدر چه بی‌کس و تنهاست

خـلاصه حـیدر کـرار بود و غـم‌هایش
خلاصه غـربت بسیار بود و غم‌هایش

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا در ایام مباهله و خاتم بخشی

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح وزن شعر : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن قالب شعر : غزل

مرغ سحـر اگر دمی ناد عـلـی نوا کند           در دل و جان عاشقان محشر از آن به پا کند
هر که بدید گوشۀ ابروی چون هلال او           پشت کند به عـالم و از همه انـزوا کند


گر مددی کـند ورا همـت عـالـی عـلـی           شرح دهد مفاخـره یادی از آن هما کند
مهر عـلی چو کیمیا بر دل عاشـقان او           قـلب من شکـسـته را فـضّه او طلا کند

همسر جان عارفان، کشتی نوح راغبان           نور بهشت از او بود لب چو به خنده وا کند
موسم حج و می‌روم در طلبش به سعی او           آب حـیات حب او سعـی مرا صفـا کند
پیرهنی که می‌دهد عـطر
نماز قـدسیان           فاطمه با دو دست خود بر تن آن گدا کند
کیست که در رکوع خود خاتم اسم اعظمی           می‌دهد و به جود خود حق زکات ادا کند
وصف حسن چه گویمت هست کریم اهل بیت           کز کرمش به دشمنش خون جگر عطا کند
چونکه حسین می‌خورد شیر خدا ز فاطمه           صولت حـیدر آورد شور به کربلا کند
زادۀ زمـزم و صفا حـرمت مکـه و منا          
آنکه رسول در پی‌اش بانگ به یا أخا کند
سیدة النساء از او، حرمت کـبـریا از او           مهر علی چون از ازل قسمت او خدا کند
ناد علی چو در أحد، خواند رسول و می‌شنید           زمزمه‌ای کز آن مَلک ذکر به لافتی کند
نـان یـتـیـم چون بـرد دُرّ یـتـیـم می‌بـرد           مهر و صفای او گره ،از لب غنچه وا کند
ساقی حوض کوثر است شیر خدا و حیدر است           بهـر سـلامت نـبی جان جهـان فـدا کند
وصف علی و فاطمه من چه کنم خدا مگر           بعد نزول "هل أتی" "واقعه"ای بپا کند
باد صبا چو بگذری بر سر خاک کوی او           گو که به شُکر دولتش یادی از این گدا کند
یا اگرت گذر فتد بر سر زلف پُر شکن           گو که ز زلف و کار ما عزم گره گشا کند
"مهدی" اگر بجان کشد ابروی چون کمان او           تیر هلاک دشمنان باشد از آن رها کند

: امتیاز